آقامایه هم کلاسی داشتیم که درسش خوب بود ی روز سرجلسه برگش واسه تقلب به دوستش میده معاون مدرسه میبینه برگه هردوتارومیگیره این هم کلاسی ما عصبانی میشه هرچی فوش بلدبودبه معاونه داد.روزبعد خوشحال ازاینی که فوش داده اومده میگه پدرمعاون رودرمیارم بابام روآوردم صندلی روبلندکنه بزنه توسرش وبابام میخوادبره اداره کل آموزش پرورش به مدیرکل دستور بده که معاون مدرسه رواخراج منه.
شرمنده که نتونستم اسم هم کلاسیم روبگم آخه میترسیدم صندلی روبلندکنه بزنه توسرم بعدهم اخراجم کنه