باسلام ديروز ظهر كلاس  104 براي آقاي رضا عابديان جشن با شكوهي براي قدرداني ويژه از ايشان تدارك ديدند  تا چش..... درآد .

خلاصه جاتون خالي علاوه بر اينكه عجب صفايي وحالي كرديم گل گفتيم و گل شنيديم بقيه اش به قول يارو گفتني به شما ربطي نداره كه چي شد .

فضاي بسيار بسيار گرم وصميمي داشتيم  آقا رضا هم آخرين صحبت هاي مهربانانه و برادرانه ي خودش رو به بچه هاي كلاس گفت وهمه هم با دل و جون گوش كرديم. در اين مراسم دوست عزيزمون رضا سهرابزهي آخرين صحبت هاي  سازنده خودش را پيرامون مشكلات ومعضلات كلاس ارائه كرد .

باسلام خدمت همه ي شما عزيزان وبازديدكنندگان وبلاگ  محصلين دبيرستان دانشگاه ، بنده هم به نوبه ي خودم سال جديد كه  به نام حماسه سياسي حماسه ي اقتصادي ملقب گرديده  رو به همه شما عزيزان وبزرگواران علي الخصوص دبيران گرامي تبريك عرض مي نمايم واميدوارم سالي پر از خيرات وبركات وپيروزي ها شادكامي ها را در پيش رو داشته باشيد.

خوب حالا پس شش ماه از سال تحصيلي 92-91 حالا يه سري بحث ها وكودورت ها بين بعضي از اشخاص پيش آمد كه اميدواريم در اين فرصت باقي مانده از سال تحصيلي اين كودورت ها به دوستي ها وصميميت ها تبديل بشود .

آنچه را كه شرط بلاغ بود ما به ميان آورديم اما دوست نداشتيم دوستان اين مطالب مارا از ديد ديگر و متفاوتي نگاه كنند واصلا وبه هيچ عنوان قصد ما در اينجا تخريب هيچ يك از اشخاص نبود اما به دلايلي بعضي از دوستان خوششون نيامد وما سعي  خودرا من بعد بر جبران سيئات مي كنيم  اميدواريم كه هيچ كسي در اين سال جديد از ما ودوستان مادلخور نباشند.

گشت و گرداگردمهر تابناك ، ايران زمين

                                    روز نوآمد وشد شادي زندركمين

اي تو يزدان ، اي توگرداننده ي مهر وسپر

                                  برترينش كن برايم اين زمان واين زمين

باسلام خدمت همه ي بازديدكنندگان عزيز پيرو مطلبي كه چندي پيش با عنوان آقاي رضا عابديان در وبلاگ قرار داديم مثل اينكه به دل آقا رضا ننشست وموجب شد بين اين آقا رضا ودانيال يه سري كودورت هاي بي دليل كه اصلا معنا و مفهومي ندارن بشه بعد از اينكه اين مطلب گذاشته شد آقاي عابديان يك برداشتي بسيار بسيار عكس از اين مطلب برداشتن وايشون يه سري كار ها رو كه تو كلاس پيش مي ياد رو از چش دانيال مي دونن روز پنجشنبه 91/11/26 بعد ازاينكه اين مطلب رو مشاهده مي كنن وقتي به كلاس مي آيند به دنبال دوست عزيز ما يعني همون دانيال مي گردن كه چشماشون رو از كاسه در بيارن كه حالا خوش بختانه يا بد بختانه دانيال براي شركت در المپياد زيست به همراه رضا سهرابزهي ( همكلاسي دانيال) دوتايي مي رن و غايب مي شن وبعد ازا ينكه از المپياد بر مي گردن خبرهارو از بچه ها جويا مي شوند وتا روز بعدش كه آقاي عابديان ميان سركلاس و بله ديگه مهدي بامري و محمدامين دادگر رو از كلاس go out مي كنن ودانيال رو مي فرستن آخر كلاس به قول بعضي ها يه حكومت نظامي دو روزه بر پا مي كنن آخرش هم هيچي دوباره هفته ي بعد همه چي مثل روز اولش مي شه و ...

حالا اين مطلب نوشتم كه بگم آخه چرا آقاي عابديان فكر مي كنن دانيال بچه هاي كلاس رو طرفدار خودش كرده و ايشون در كلاس هيچ طرفداري ندارن آخه مگه چه مشكلي پيش آمده كه  ايشون به قول خودشون دستاشون رو تو عسل كردن حالا چرا فكر مي كنن ما مي خواهيم از ايشون انتقام بگيريم الله اعلم اگه شما خبر داريد به ما كامنت بفرستيد .

همون طور كه توي منشور اخلاقي وبلاگ نوشته شده ما قصد تخريب هيچ يك از اشخاص ويا دبيران و حتي مسئولين اجرايي دبيرستان رو نداريم ما تا اينجا اگر از كسي در اين وبلاگ انتقادي كرديم نقد مارو پذيرفتن اما......

ادرس مطلب قبلي كه درباره ي آقاي عابديان  نوشته شده اينه :  www.rozblog.com/post/28

هرگز نشه فراموش كامنت اضافي قبول....

امروز ودر ادامه ي برگزاري مسابقات جام دهه ي فجر دبيرستان پسرانه ي دانشگاه چهارتيم ديگر به رقابت بايكديگر پرداختند كه در ديدار اول اين مسابقات دو تيم منتخب چهارم تجربي و دوم رياضي به رقابت با يكديگر پرداختند كه نتيجه ي اين ديدار  بابرد قاطعانه ي 4بر 2 تيم دوم رياضي به پايان رسيد وتيم دوم رياضي اگر بازي بعد خود را برنده ي ديدار شود به فينال اين دوره مسابقات راه مي يابد.

اما در دومين ديدار اين دوره مسابقات دو تيم چهارم رياضي و دوم تجربي به رقابت پرداختند كه نتيجه ي اين ديدار با برد قاطعانه تر از برد دو تيم قبلي يعني برد 6 بر 4 تيم دوم تجربي به پايان رسيد اين بازي هم از حساسيت  خاصي برخوردار چرا كه در نيمه اول اين ديدار تيم دوم تجربي نتيجه ي بازي را 2بر 1 به سود خود به پايان رساند ودر نيمه ي دوم دوم با اينكه تيم دوم تجربي گل 3 خود را در اغاز بازي به ثمر رساند با نتيجه ي 4بر 4 به پايان رسيد اما اين تيم دوم تجربي بود كه توانست در وقت هاي اضافه 2 گل ديگر به ثمر به رساند و نتيجه كلي بازي را به سود خود به پايان به رساند .

اما فردا تيم دوم رياضي باتيم سوم تجربي مسابقه مي دهد وبازي بعدي تيم دوم تجربي بستگي به نتيجه ي بازي تيم چهارم تجربي و اول 101 دارد .

برد شش تايي تيم دوم تجربي رو به همه ي بچه هاي اين كلاس وهمكلاسي هاي خودم تبريك مي گم همچنين به اقاي رضا عابديان ( دبير زيست )

امروز هنگامي كه پس از مراسم صبحگاه به داخل كلاس رفتيم با اتفاقي عجيب روبه رو شديم واون اتفاق اين بود كه عده اي از دانش آموزان از خدا بي خبر حالا چه از كلاس دوم رياضي و دوم تجربي دست به اقدامي بي شرمانه زده بودند كه با واكنش مسئولين شديد مسئولين مدرسه مواجه شديم اين اتفاق  در واقع اين بود كه شخص يا اشخاصي روز قبل مورخ 91/11/11 پس از تعطيل شدن كلاس هاي بعداز ظهر كلاس دوم تجربي در ساعت 17 و خالي شدن كلاس به داخل كلاس دوم تجربي آمده اند ويك متن بسيار بي شرمانه و زشت وناپسندي را عليه دوتن از دانش آموزان دوم تجربي انجام نمودند ولي هنگامي كه عده اي از دانش آموزان دوم رياضي و تجربي براي معرفي مضنونين اين كار ناپسند اقدام كردند به نتيجه اي نرسيدند و قول معروف امدند ثواب كنند اما كباب شد و وقتي هم يكي از دانش آموزان دوم تجربي به كلاس آمد با يك اتهام زني آقاي رضا عابديان اين دبير مواجه شد درصورتي اين كار اصلا اين كار توسط اين شخص عزيز وبزرگوار ما انجام نشده بود  و بنده به صراحت فهميدم كه چقدر آقاي عابديان در اتهام زني ماهر هستند بدون هيچ دليل ومدركي و به راحتي هرچه تمام قصد بردن آبروي يه دانش آموز را داشتند به ما اموخته اند كه از بزرگانمان تجربه بياموزيم اما من امروز آموختم كه همه چيز را نمي شود از همگان آموخت زيرا اتهام زدن بي چون وچرا كاري بس ناشايست است اميدواريم كه ان دانش آموز كه آقاي رضاعابديان ان را بي دليل متهم دانست ايشان را مورد بخشش قرار دهند.

اميدواريم مسببين اين اقدام ناپسند به صورت محرمانه هرچه سريعتر خودرا به مسئولين مدرسه معرفي نمايند و به اين اوضاع پريشان كلاس دوم تجربي خاتمه بخشند.

جزئيات متن نوشته بر روي تخته ي كلاس دوم تجربي توسط افراد اخلال گر وازخدابي خبر به شرح زير است:

در آن قصر كه بهرام دراو جام گرفت         ...... بچه كرد و .....آرام گرفت

..... ح.... است و قرار است اين هفته در زايش.... ايرانشهر زاي.....كند

مدارك در كلاس دوم رياضي موجود است.                                                   mrT

خدا خودش همه رو به راه راست هدايت كنه.

رضا عابدیان

نوازنده کمانچه و تارباس آرشه‌ای در گروه رستاك
کارشناس زیست شناسی از دانشگاه گرگان

متولد ۲۳ تیر ماه ۱۳۴۹
اجرای کنسرت در کشورهای ژاپن، آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و هلند همراه با گروه موسیقی رستاک

اما درخصوص تدريسشون اگه بهتون بخوام بگم بهتره نگم ولي چون اصرار مي كنيد ok , no problem آقا خدمتون عرض شود تدریس در بوندس لیگا و نمره دادنش درحد لالیگاوشوخی کردنش درحد لیگ دسته یک ایران و ماژیک پرتاب کردن و تخته پاکن پرت کردنش در حد تیم هتل قصر ایرانشهر .

آخه یکی نیس بگه آخه عابدیان گل توکه تو برگه این کاریش ۱۰ کردی حالا یه نصف کلاهک  حرف الف بهش بچسبون فدات بشم که بشه چی؟؟چی؟؟؟ بشه ۲۰ شوخی کردم نخواستم بدینش محمد نارویی خوب گنه داره .

حالا که اونو نمی دی باباجان چرا هر جلسه از اون دانیال و عبدالرحمان بلوچ می پرسی مگه قحط التلامیذه از یکی دیگه به پرس آخه می ترسیم که جریان صدام ( رییس جمهور بئسی اسبق عراق) با معلمش بین شما و .... پیش بیاد.

راستی جریان صدام و معلمش می دونید چی بوده؟ جریان از این قراره که صدام خان یزید کافر یه معلمی داشته که هرروز بلا استثنا از صدام درس می پرسیده یه روز صدام که از دست معلمش خسته میشه میره یه اسلحه کمری می خره میره مدرسه وقتی معلمش میاد سرکلاس دوباره به این صدام می گه بیا جلو درس جواب بده صدام هم نامردی میکنه میگه الان رو چشمم میره جلو واسلحه رو از کمرش برمی داره یه چندتا تیر نثار معلم سمجش می کنه.

طبق روایت آقای احمد توتونی ( دبیر آمادگی دفاعی و جغرافیا)

حالا اینو گفتم که شاید اقای عابدیان ازاین به بعد اگه اومد سرکلاس زیاد یه لطفی کنن دیگه از دانیال اینقدر هرجلسه درس نپرس حالا شاید هرجلسه درس نپرسه ولی هرموقعه که قرار باشه درس بپرسه اول دانیال و عبدالرحمان بلوچ رو ازشون می پرسه....

ولي در كل اگه بخوام خصوصياتش رو بگم مهربان و نمره بده و شوخ

اينا رو گفتم نه واس خاطر نمره فقط واس خاطر اين گپتم (به قول محمد بامري) كه بشناسينش حالا يه عده اي هستن كه مي گن اينو نگا چه .... ماله نه بابا اين طوري هاهم نيستش...

مردكه ها چند نپر به يه نپر (تيكه كلام محمد بامري)

هرگز نشه فراموش كامنت اضافي قبوله...

ایرانشهر ولوله بود. انفجار و خون و مرگ ؛ موج می زد. همان قصه قدیمی افراط. همان سناریوی همیشگی جنگ سنی و شیعه. استاد بامری را چطور پیدا کنیم؟ شماره تلفنی که از ایشان داریم بوق آزاد می زند اما آن‌طرف خط،کسی پاسخگو نیست! انجمن موسیقی هم گویا سال‌هاست از ایشان بی‌خبر است طوری‌که حتا یکی از انجمنی‌ها به ما می‌گوید: آقای بامری درگذشته است!

• یافتن ماشاالله بامری

شماره تلفن را بار دیگر با اختلاف یک رقم آخر الله بختکی می‌گیرم. جوانک مهربان بلوچ می‌گوید اینجا آژانس است. می‌گویم آقای بامری را می‌شناسی؟ زنده‌اند؟ جواب میدهد بله. بازنشسته اداره برق هستند. ردش را می‌گیریم. دامادش را «لیلا مرات» پیدا می‌کند. گویا در روستایی حوالی ایرانشهر به‌سر می‌برند. بالاخره شماره موبایل استاد و صدای مهربان و نازنینش که می‌گوید «آقای عابدیان جان؛ ما سرمان می‌شود ها…»
با سیامک نزدیک ترمینال ۴ مهرآباد هستیم. استاد نزول اجلال می‌کنند. تنهایی سرک می‌کشم میان مسافران. همه از بلوچستان می‌آیند اما لباس پوشیدن‌شان کم از پایتخت‌نشینان ندارد. چشمم می‌خورد به آقای سیه چرده‌ای با لباس سفید بلند بلوچی که کت قهوه‌ای هم روی آن پوشیده است.کوتاه و جمع وجور! با سازی که لای پارچه‌ای پیچیده و چمدانی کوچک. خودش است. دنیایی از ملودی‌های زیبا… بامری است. همان‌که در فرانسه کلی پیش‌مرگ دارد و در ایران گمنام است هنوز. با شوق تمام چمدانش را از دستش می‌گیرم و با هم نزد سیامک می رویم. سیامک روی استاد را می‌بوسد و سوار می‌شویم. بامری می‌گوید، می‌نالد از وضعیت نابه‌سامان موسیقی. از آقای درویشی و زحماتش می‌گوید. از پسرش داوود که خوب دهلک می‌زند. از اسپندار… از عهدیه که کاری از استاد را با شعر فارسی سال‌ها پیش خواند…

• ماشاالله بامری در گروه رستاک

در تمرین رستاک ترانه‌ای با نام «هال ٌهالو هالو» یادمان می‌دهد و اسم تک‌تک ما را لابه‌لای ترانه می‌گنجاند. ترانه‌ای برای دامادها. در کنسرت همیشه قبل از اجرا این توضیح را می‌داد که جوانان رستاک هم که ماشاءالله همه دامادند… اسم من را هم همیشه می‌گفت: «رضا جان». بعضی از دوستان معترض بودند که از ریتم می‌افتیم؛ همان رضا خوب است، اما استاد کوتاه نیامد…آخرین بار هفته‌ی بلوچ بود که در تهران برگزار شد. اردبیهشت ماه شاید!

دبير زيست(آقاي عابديان) اول سال اومد و نطق هاشو با بچه ها در ميون گذاشت  و گفت اگه هر چقدر شوخي مي كنم همونقدرم ازتون درس مي خوام...

يه مدت گذشت و تا اولين امتحاني رو كه گرفت يه كم ناراحت شد واسه يه موضوعي بعداز دو سه تا جلسه كه اومدو رفت دوباره مثل قبلش شد خلاصه اينم گذشت تا امتحان جامع اولي كه اومد تو كلاس ( قبل از آزمون) گفت من سؤالاتونو ديدم آقاي فراشي پور از من پرسيد كه سطح سؤال ها چه طوره كه در جواب بهش گفتم خوبه ولي براي دوما يه كم سخت طراحي شده . به ما گفت فراشي پور ازم پرسيده گفته احتمال ميدي ميانگين سال دوما و سوما چند درصد باشه منم هش گفتم براي دوما بين 40 تا 47 درصد ميانگينشونو رو پيش بيني مي كنم ولي سوما رو بين 55 تا 60 درصد پيش بيني مي كنم.

وقتي كه نتايج آزمون جامع اولي اومدن دبير زيست اومد سر كلاس گفت آفرين كاملا شما كاري كردين  كه من رو سفيد بشن دقيقا شما بالاتر از سطح پيش بيني من گل كاشتيد.

بعداز اون يه چند بار توكلاسمون هر جلسه امتحان گرفتو و پرسيد ديد نه بابا ما يه چيزايي حاليمونه ، فهميد با چه جماعتي طرفه ....... اگه ما بخيم مي تونيم........... افتاد......

راستي تو آزمون جامع اولي رتبه ي اول آزمون از اول از كلاس دوم تجربي در درس زيست ودر كل آزمون بود و رتبه ي اول از آخر از كلاس دوم تجربي دخترانه هم تو درس زيست و هم تو كل آزمون جامع بود.

همچنين در قسمتي از كتاب نوستراداموس پيش بيني شده كه تمامي دانش آموزان كلاس دوم تجربي دبيرستان دخترانه داشگاه در آزمايشگاه مشغول به كار مي شوند. وتمامي دانش آموان دوم تجربي پسرانه مدرك فوق تخصص خودشان را از دانشگاه آكسفورد آمريكا يا كمبريج دريافت مي كنندومشغول به كار مي شوند.

همين طور نيستتتتت...................... به خدا

حالا بازم مي خيد بيشتر بدونيد چرا دبير زيست از دوم تجربي پسرانه خوشش مياد....... نمي خيد